هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

عاشقانه هانا مامان بابا آریا...

انرژی مثبتتتت+++++

1393/10/28 15:37
1,032 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااام...

سلام دخترک نازم ...

پسرک شیرینم...

سلام به همه دوستای گلم که تو این مدت خیلی نتونستم به وبلاگ خوشگل و کوچولوهای نازنینتون سر بزنم...

مرسیییی بابت مهربونیاتون ...دوستون دارم...ماچ

به زودی زود به همه دوستای مهربونم سر خواهم زد...

این مدت...

دختر نازم قرار بود چون امسال تولدت و با آریاجون جشن گرفتیم، یه کیک بگیریم و بعدش بریم حسابی بیرون خوش بگذرونیم که یکم کارام طول کشید

و نشد که بریم بیرون و گردش موکول شده به دو روز بعد...

یه کیک خوشگل که خودت انتخاب کردی گرفتبم و رفتیم خونه می ما...

به لطف بابایی که عکسارو منتقل کرده به فلش، هرچی گشتم عکسات و پیدا نکردم...

عشقم شب تولدت تب داشتی و بیحال بودی، وقتی رفتیم خونه تبت بالاتر رفت و فرداش رفتیم دکتر که گفت چیزی نیست...

دوباره شب تب کردی وفرداش بهتر بودی ، دو روز گذشت و دوباره تب داشتی، واین بود که تمام انرژی من گرفته شد...شب یلدایی که کلی براش 

نقشه کشیده بودم ، وقتی حال شما کوچولوهام خوب نیست دستم به هیچکاری نمیره مامانی...

خلاصه سرفه های شدید شروع شد و دوباره رفتیم دکتر، هر دوتون سرماخورده بودید ولی دخمل نازم شما حالت بدتر بود... یک بند سرفه میکردی

شبا تا صبح کنارت بودم و از صدای سرفه هات عصبی میشدم...چون نمیتونستم برات کاری کنم عزیزدلم...خداروشکر هردوی شما انقدر ماهید که توی دارو خوردن اذیتم نمیکنید، اگر به شما باشه بیشتر از اون چیزی تجویز شده باید دارو بدم بهتون...نشاسته هم که نگووو...الهی فدات بشم آریای مامان

تند تند با قاشق نشاسته میخوردی، خیلی دوست داشتی عزیزممممم...آریا جونم صدات خیلی گرفته بود وقتی گریه میکردی و میگفتی مامان دل آدم 

کباب میشد برات ...بهت میگفتم جوجه خروس نازممممم...

سرماخوردگی شما سه هفته ای طول کشید و حسابیییییی من و به هم ریخت...طوری که اصلا حوصله نداشتم بیام و براتون بنویسم...

این مدت

14آذرماه

رفتیم تولد دنیاجون، دخترعموی شما عسلای مامان...بازم تولدت مبارک دنیا کوچولوی ناز...انشالله سالیان سال کنار مامان بابای گلت شاد باشی عزیزم...

 

بلههه کلی خوش گذروندیم...وقتی یاد آریا و نیلا میفتم که سر کادوی دنیا باهم درگیری پیدا کرده بودن خنده میگیره ...

 

طبق معمول یه عکس درست ودرمون از فسقلیا نشد بگیریم

 

هانا جونم 1 ماهی میشه که دوباره میری مهد کودک...عزیز دلم هر هفته1 شعر و چند تا کلمه انگلیسی و کلی جیز میز یاد میگیری...

شعراتو مدام با هم مرور میکنیم...

وروجکای مامانی هر دوی شما به یه اندازه شیطونید، شیطون واسه یه لحظتونه...

این مدت انرژی مثبت نداشتم ، به خاطر همین کمرنگ بودم، دوست دارم وقتی مینویسم بعدا از خوندش لذت ببرم نه اینکه غمگین شم...

خوب حالا برسیم به انرژی مثبتتتتتت...

مدتهاست که دلم میخواست برم یه کلاس ورزشی ، رقصی، چیزی که تحرک و هیجان داشته باشه...

مدتها که چه عرض کنم از زمانی که هانا جونم دنیا اومد...

یه شب از مهمونی برمیگشتیم که یه برگه تبلیغاتی دیدم کنار درب خونه...برداشتم و خوندمش...تبلیغ باشگاه بود که نوشته بود از کودک دلبندتان

نگهداری میکنیم، یهو با خودم گفتم اینبار دیگه باید یه حرکتی کنم...

خلاصهههه رفتم باشگاه و دیدم بخاطر تعداد کم کوچولوها کسی رو برای اینکار نیاوردن اما مربی گفت مشکلی نیست اگر بخواید میتونید کنار خودتون

باشه و شما هم ورزش کنید...دو دل شدم ...گفتم نه پسرکم خیلی وابسته است از بغل من پایین نمیاد، گفتم حالا تا پایان تمرین شما میمونم...

آریارو گذاشتم رو زمین ...رفتتتتتتت ..اصن یادش رفت من اونجام...با بچه ها جور شده بود و بازی میکرد و من هنگ کرده بودم...

مربی اومد گفت مطمئنید خیلی وابسته استسوال پسرممممم  این بود اون همه وابستگییییمتفکر

هیچی دیگه این شد که ثبت نام کردم

از اونجایی که صرفا جهت شادابی و هیجان میرم باشگاه و ترجیحا میخوام وزنم کاهش پیدا نکنه، بلکه کمی افزایش وزن هم خوشحالم میکنه اما...

اینطوری که من پیش میرم ، احتمالا تا چند وقت دیگه محو بشم

مامانای گل ورزش خیلی تو روحیه من تاثیر گذاشته اگر امکانش و دارید شماهم به فکر باشید..

دخترم چتدروزی خودم با آریا میومدم دنبالت، البته با سه چرخه، که هنگام برگشت کاری بس دشوار بود، چون هردوی شما دوست داشتید سوارشید

البته آریا ترجیح میداد وسط خیابون از دستم فرار کنه...

اینم عکس اونروزا...الهی بمیرم آریارو از بس پوشوندم صودتش معلوم نیست...اینجا به لطف هاناجون داشتی له میشدی و میخواستی بیای پایین

از زمانی که باشگاه میرم

من و هانا نفس و آریا جونم صبح آماده میشیم بابایی میاد دنبالمون و مارو میرسونه و میره محل کارش، بعد ازظهر هم دوباره میاد دنبالمون و میریم خونه...البته اگر هوا خوب بشه ترجیح میدم با کالسکه بریم و بیاییم تا یکم نور خورشید بهمون بخوره...

آریا جونم دخملای نازی که روز اول تو باشگاه دیدی و باهاشون بازی کردی از زمانی که ما اومدیم نبودن تا اینکه چند روز پیش یکیشون اومدو شما سریع تشخیص دادی شیطونکم هی میرفتی روبروش و مثل ما ورزش میکردی و چند وقت یکبار پستونکتو جابجا میکردی و سعی میکردی صداش کنی...

هانای عزیزم به بابایی میگی بابایی مامان میره دانشگاه...

راستییی اسم دوستات و بگم عزیزم یه هانای دیگه تو مهد دارید که هانا توده صداش میکنن و شمارو هاناروشن، دیگهههه ترنم، سما، مدیسا،

محمد، محمد جهانگیری، آرتین، فاطیما...وقتی اسم دوستات و با فامیلی میگی میخوام بخورمت عسلم...

هنوز به مربیتون میگی خانوم مهندس...تازگیا میگی مامانی میدونی اسم خانوم مهندسم خانوم فرشه است...یه مربی دیگه هم خانوم خشکه رودی...

چند روز پیش برات هدیه گرفتم دادم مهد تا از طرف فرشته مهربون بابت اینکه دختر خوبی هستی و خوب غذا میخوری بهت هدیه رو بدن و بگن فرشته مهربون آورده...اگر بدونی چقدرررررر خوشحال بودی تا خود خونه از هدیه ت تعریف میکردی و به خودت میبالیدی چون فقط به شما هدیه داده بودن

واینکهههه هفته دوم  مهد شمارو بردن اردو بازینو کلیییییییی بهت خوش گذشته بود عروسکم...

عزیزم خیلی خوبه که غذا خوردنت بهتر شده...مهد کودکت و خیلی دوست داری ...

از آریای نازم بگم که حیفففففف تو باشگاه نمیشه فیلم بگیرم تمام حرکات مارو تکرار میکنی و با آهنگ قر میدی و ورزش میکنی، خودتو تو دل همه 

جا کردی عشق کوچولو من..چند تا عکس وقتی همه رفته بودن ازت گرفتم عزیز دلم که میخوای مثل من همه دستگاه های ورزشی و امتحان کنی...

عزیزدل مامان بعضی وقتا تو باشگاه بهونه میگیری و میای بغلم اما در کل خوبی و اذیتم نمیکتی، یجورایی میشه گفت انرژی مثبتی برام...

هر بوسه ای که روی گونه ت میزنم کلیییی انرژی میده بهم عمرم...

هانا نفسییی مامان خیلی خوشحالی که باهم میریم و باهم میایم...

شیرین زبونیاتون زیادهههه یکیش اینکا آریا میگهI LOVE YOU البته به زبون شیرین خودش...

کلیییییی حرف دیگه دارم ، از مسافرتمون ننوشتم که به زودی با عکس میاااام...

 

امیدوارم  همیشه زندگی همینطور شیرین باشه و بر وفق مراد دلتون عزیزانمماچماچبغل

نظرات (33)

مامان بردیا اریایی
29 دی 93 13:28
ای جونم تولدتون مباررررررررررررک ایشالله 120ساله بشین
مامان هانا و آریا
پاسخ
میسیییییی خاله مهربونممممم
مامان بردیا اریایی
29 دی 93 13:31
الهی چی شده چرا مریض شدین خدا کنه همیشه تنتون سالم باشه و. کنار هم خوش باشین من هم راضیم خودم مریض بشم اما بردیا نشه ادم دلش براشون کباب میشه
مامان هانا و آریا
پاسخ
مرسی خاله جونی آره واقعا وقتی کوچولوها مریض میشن آدم داغون میشه
مامان بردیا اریایی
29 دی 93 13:34
این کوچولوها همیشه با شادی هاشون برای ما دنیا دنیا انرژی میارن اونم مثبت
مامان هانا و آریا
پاسخ
بله عزیزممم همینطوره
مامان بردیا اریایی
29 دی 93 13:35
هردوشون رو به جای من و بردیا ببوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان هانا و آریا
پاسخ
چشممممممم عزیز دلممممم بردیای گلم و یه ماچ ومحکم کن
مامان راحله
29 دی 93 16:21
سلام عزیزم .. خوبی .. فسقلی های خوشگل حالشون خوبه ؟ خدا نکنه عزیزای دلم مریض بشن خیلی دلم براتون تنگولیده شده بود. هزاااااااااااااار تا بوس برای خوشگلای خاله ر
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلام عزیزمممم مرسی از محبتت بله خاله جونی مریض شده بودیم ما هم دلمون برای دوستای گلمون تنگ شده بود
مامان سمانه
1 بهمن 93 15:16
وااااا عزیزم بابت سرماخوردگی فسقلی خیلی ناراحت شدم عززززیزم خداروشکر که خوب شدین تولد دنیا خانومی هم مبارک باشه عزیزم
مامان هانا و آریا
پاسخ
ممنونم بابت مهربونیت گلم خوب شدیم اما به یه هفته نکشید دوباره مریض شدیم ممنون عزیزم
مامان سمانه
1 بهمن 93 15:22
آفرین با هانا خانوم که کلی انگلیسی یاد گرفته قولبنش برم آفرین دوست خوبم کار خوبی کردی رفتی باشگاه مطمینا برا روحیه ت خیلی خوبه ؟ دوتا بچه بزرگ کردن واقعا اعصاب میخواد آدم حداقل روزی 1 ساعت باید مال خودش باشه خیلی کار خوبی کردی من از بعد عید تصمیم دارم برم باشگاه ببوس گل پسرو گل دخترو
مامان هانا و آریا
پاسخ
قربونت برم عزیزم آره واقعا بهترین کاری که بود که تواین مدت انجام دادم، حتمااااا اینکارو بکن عزیزم شماهم کوچولوی نازمارو ببوس
مامانی(برای دخترم زهرا)
1 بهمن 93 20:19
عزیییزم پس نی نی های شما هم سرما خورده بودن واقعا مریضی بچه ها مارو بیشتر داغون میکنه تا مریضی خودمون انشاا همیشه سالم و سلامت باشن چقد از دیدن 3چرخه سواری دوبلشون و اون جمله ی شما کیف کردم انشاا همیشه به دل شاد بگذرونید
مامان هانا و آریا
پاسخ
بله عزیزمم، واقعا مریضی کوچولوها بیشتر آدم و از پا میندازه ما که دوباره مریض شدیم ممنووووونم گلممممم
مامانی و بابایی
1 بهمن 93 23:36
سلام وای ک مریضی نی نی ها خیلی بده ایشالا ک همیشه تنشون سالم باشه خیلی دلم تنگ شده بود براتون همیشه سالم سرحال وشاد باشید راستی این باشگاهی ک میری کجاس من چن جارفتم معمولا برای بچه جانداشتن یکی دوتابود ک خیلی گرون بود و باجیب کارمندی مطابق نبود من تارارو میزارم پیش مامانم ولی ترجیح میدادم پیش خودم بود مربیم میگه بیارش خیلی دوسش داره میگه بیار نکه میدارمش ولی ازتردمیل و اینامیترسم
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلااام بله واقعا سخت بود، البته الان که دارم نظرات و تایید میکنم دوباره هر سه تتییمون مریض شدیم ممننونممممم گلم تا جایی که من میدونم شما کرج زندکی میکنید و این باشگاه تو جاده ملارد نرسیده فردیس اتفاقا به نسبت بقیه باشگاه ها قیمت مناسبی داره، البته به نسبت منطقه عزیزم اگر فکر میکنی میتونی یبارم شده امتحانی ببر باخودت شاید مثل من نظرت عوض شد، البته باید حواست باشه
عمه فروغ
2 بهمن 93 1:14
سلام هزار ماشاا.. به فرشته هات تولدشون مبارک تن شاا.. ١٢٠سالگيشون رو جشن بگيرن حسابي از خوندن شيرين زبوونياشون لذت بردم خدا حفظشون کنه ان شاا..
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلام عزیزم...خیلیییی خیلی ممنونممم
مامی آتریسا جون
2 بهمن 93 9:38
هانا خوشگله ی خاله تولدت مبارک عزیزم، می دونم عکس های خیلی نازی داری مامانی مشتاق دیدار هستیم... ایشالله هیچوقت مریض نشین ناز نازی های خاله وااااااااااای عزیزم دنیا جیگری دختر عموی شما خوشگل های منه، چه خوب ؛ می بوسمتون خیلی باحال سوار دوچرخه شدین بیام بخورمتون، آره سمانه جون حسابی خوش میگذره، منم خیلی دلم میخواد برم؛ دارم بهش فکر میکنم، از نوشته تون انرژی گرفتم
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلااام عزیز دلمممم خیلیییی لطف دای خاله جونی ، ممنووووووون بله دنیاجون دخترعموی کوچولوهای ماست ماهم میبوسیمتون گلممممم بله عزیزدلم واقعا خوبه...حتما اگر امکانش و داری برو عزیزم آتریسای نازنازی ومیبوسم عزیزمممممم
حانیه
2 بهمن 93 18:10
همیشه شاد باشید...تولدت مبارک
مامان هانا و آریا
پاسخ
ممنونممممممم عزیزممم
مامان گل پسر
4 بهمن 93 8:09
به به ميري باشگاه ايول
مامان هانا و آریا
پاسخ
بلههههه دیگههههه ورزشکار شدم
مامان گل پسر
4 بهمن 93 8:09
ايشالا كه بچه ها هيچوقت مريض نشن
مامان گل پسر
4 بهمن 93 8:09
ببخش منم درگير امتحانام كم وقت ميكنم بيام وب
مامان هانا و آریا
پاسخ
خواهش میکنم گلم راحت باش
مامان گل پسر
4 بهمن 93 8:12
آفزين به هانا جون كه در مهد جايزه گرفته
مامان هانا و آریا
پاسخ
جایزه نگرفته جایزه گرفتیم
مامان گل پسر
4 بهمن 93 8:13
آفرين هم به آريا جون كه در باشگاه اذيت نميكنه
مامان هانا و آریا
پاسخ
میسی خاله جونی
مامان راحله
7 بهمن 93 17:43
________________________¶¶ _______________________¶__¶ _______________________¶___¶ _______________________¶____¶ _________¶¶¶¶¶_________¶____¶ _________¶__¶¶¶¶¶¶_____¶____¶ _________¶____¶¶__¶¶___¶____¶___¶¶ __________¶_____¶¶__¶¶_¶____¶¶¶¶¶¶¶ ___________¶______¶¶__¶_¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶_________¶¶______¶__¶¶__________¶¶ ¶__¶__________¶¶¶____¶¶________¶¶¶¶¶¶¶ ¶___¶__________¶¶¶¶_______________¶ ¶__¶_____________¶________¶_¶¶¶___¶ _¶_¶_____________¶_______¶_¶_¶¶___¶ _¶¶______________¶_________¶_¶¶___¶ _¶_¶_____________¶_________¶¶¶_____¶¶¶ _¶_¶_____________¶__¶__________¶¶____¶ _¶_¶______________¶___¶________¶_¶¶__¶ _¶__¶_____________¶____¶¶_______¶¶¶¶¶ __¶__¶¶¶¶¶¶¶¶____¶¶______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶_________¶¶¶¶¶¶________¶ __¶________________________¶ __¶________________________¶ __¶________________________¶ ___¶________¶_________¶¶___¶ ____¶_______¶___¶______¶__¶¶¶¶¶¶ __¶¶_______¶____¶______¶¶¶_____¶ _¶______¶¶¶¶¶¶¶_¶_____¶¶¶¶¶¶¶___¶ __¶___¶¶__¶__¶_¶¶¶___¶______¶__¶ ___¶__¶____¶__¶__¶__¶____¶¶¶__¶ ____¶__¶____¶__¶ ¶__¶___¶¶__¶¶ ____¶__¶_____¶¶¶¶¶__¶___¶¶¶¶ ____¶¶¶¶______¶¶¶¶__¶ ____¶¶¶¶__________¶__¶ ___________________¶¶¶¶ ___________________¶¶¶¶
مامان آنیسا
8 بهمن 93 11:40
چه خوب که ورزش و شروع کردی خیلی تو روحیه تاثیر داره ایشالا منم گذاشتم تو برنامه هام واسه بعد از عید که هوا بهتر بشه و آنیسا دوباره مریض نشه از طرف من ببوس این دو تا وروجک خوشکلو
مامان هانا و آریا
پاسخ
بله خیلی خیلی خوبه انشالله عزیزم مرسیییییی دوستم حتماااااآنیساجونم و ببوس عزیزم
مامان جون
15 بهمن 93 7:11
اول از همه یه معذرت خواهی بدهکارم واسه دیر اومدنم..... چند وقتی بود که اعتبار اینترنتم تموم شده بود بعد از اونم که شارژ خریدیم کلا روزا نت نداریم باید یه ساعت خاصی از نیمه شب پاشم که اونم بعضی وقتا امکان نداره چون زیاد به صفحه گوشیم نگاه کنم و با گوشیم ور برم حالم بهم میخوره.... بازم میگم معذرت جوجه های طلایی خیلی دوستووووووووون دارم
مامان هانا و آریا
پاسخ
خواهش میکنم گلم، همین که به یادمون هستید خیلیییی خوشحالیم
مامان جون
15 بهمن 93 7:22
آخی خاله قربونتون بره شمام مریض شدین خداروشکر که حالا حالتون خوب شده ( لامصب هر کاریش میکنی از تنت در نمیره این مریضی/ بد ویروسییه ) هانا جونم تفلدت مبالک خاله جون , ایشالله همیشه تن و بدنت سالم باشه عکس سه چرخه سواریتون خیلی جالبه مخصوصا اون کلاه اریا جان که کل صورتش رو پوشونده ان شاالله همیشه دلتون شاد, لبتون خندون و زندگی بر وفق مرادتون باشه
مامان هانا و آریا
پاسخ
خدانکنه خاله جونیییی ممنون، خداروشکر که تموم شد انشالله همه نی نیا تنشون سالم باشه ممنونممم عزیزمممممممم، میبوسمتون
ثمره مامان حوا
16 بهمن 93 2:00
من که هر وقت حوا جونمو میبوسم حس میکنه به عمرم اضافه شده انقدر که انرژی میگیرم... خدا این دوتا نفس و برات نگهداره
مامان هانا و آریا
پاسخ
واقعااا همینطوره ، بوسیدن فرشته ها انرژی مثبت برای مامانای گل مرسی عزیزم، خدا فرشته خوشگل شمارو هم حفظ کنه
بابا و مامان
16 بهمن 93 4:17
عزیز دلم تولدت مبارک ایشالاه که همیشه سالم و سلامت باشی عزیز دلم
مامان هانا و آریا
پاسخ
ممنون خاله جون مهربووووونم بووووووس
بابا و مامان
16 بهمن 93 4:19
الاهی عزیزم منم درگیر مریضی یاسمن و پارسا بودم مخصوصا این ویروس جدیده خیلی بد بود خدا را شکر که الان حالتون خوبه ایشالاه همیشه سالم و تندرست باشی عزیز دلم
مامان هانا و آریا
پاسخ
بله عزیزم واقعا ویروس بدی بود، هانا و آریای من یه هفته بعد از پست خوب شدنمون دوباره مریض شدن خیلی سخت بود، خدارو شکر یاسمن جون و پارسای نازم خوب شدن
مامان بردیا اریایی
16 بهمن 93 23:42
سلااااااااام کجااااااااین پس چراااا پست نمیذارین؟؟؟؟ دلمون تنگ شده خوووووووووووو
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلاام عزیزدلمممشرمنده انشالله بزودی پست جدید میذارم ما هم دلمون برای دوستای گلی مثل شما تنگ میشه
مامان فرناز
17 بهمن 93 2:08
الهي هميشه شاد باشن اين كوچولوهاي خوشگلت از طرف من ببوسشون ماماني مهربون
مامان هانا و آریا
پاسخ
مرسییی دوست خوبم حتماا، شما هم رادمهر نازمون و ببوس مامان گل
مامان ثمره
18 بهمن 93 3:01
سلام عزیزم با تبادل لینک موافقید؟
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلام عزیزمممم حتما خیلی هم عالی
هنرمند
18 بهمن 93 9:51
سلام و درود مطالب بسیار زیبایی داری دست مریزاد با افتخار منتظر حضور سبزتون هستم
خاله سانی
24 بهمن 93 14:29
سلام عزیزای دلم..الهی که هیچ وقت دیگه مریض نشین و همیشه سالم و سلامت باشینمریضی بچه ها خیلی بده ادم حاضره خودش مریض شه ولی اونا نشن ای جوووووونم اریا رو نیگا چشاش اصلا معلوم نیسچقدر با نمک شدین جفتتون توی این عکسا چقدر کار خوبی کردین که میرین باشگاه هم واسه روحیه خودتون هم واسه روحیه بچه ها خوبه فسقلی پستونکشم همش تو دهنشه
مامان هانا و آریا
پاسخ
سلام خاله مهربووووونخیلی خیلی ممنوووووون بله واقعا خوبه بنیتا خوشگلم و ببوسید
مامان دوقلوها
27 اسفند 93 9:25
تقویم خیلی زیبا بود بود. پیشاپیش سال نو مبارک. انشالا سال خیلی خوبی داشته باشین
مامان هانا و آریا
پاسخ
ولی در هر حال ممنون