هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

عاشقانه هانا مامان بابا آریا...

مهربوووووووون مامان...

1392/4/18 16:57
653 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلمممممممممممم

دوسال و هفت ماهگیت مبااااااااارکــــــــــــــــــــ

بالاخره بعد از چند روز سروکله زدن با این نی نی وبلاگ تونستم وارد بشم و برات بنویسم...

دختر گلم هر روز که میگذره و بزرگتر میشی و شیرین تر

خوب حالا از این شیرین کاریات بگممممممممممم

از صبح تا شب روزی بیشتر از هزاربار میگی مامانی من خیلی دوست دارمممممم،منم میگم مامانی منم عاشقتم بعد شما میگی نه بگو منم دوست دارم بعدش من میگم منم دوست دارم بعد دوباره میگی مامانی منم عاشقتم خلاصههههههههههه دیگه رسمااااا بلهههههههه

دخمل نازممممم عاشق اون لحظه ای ام که وقتی مثلا بهت آب میدم اشتباهی به جای اینکه تشکر کنی میگی خوایش میکنم(خواهش میکنم).

و وقتی بابایی غذاش و میخوره میگه دست شما درد نکنه و شما به مامانی فرصت نمیدی و سریع میگی نوش جونت بابانیشخند منابرو

وقتی خودتم غذاتو میخوری می گی دستت درد نکنه مامان... کلاااااا خیلییییییییییییییییییی ماهی عزیزممممم

وقتی یه چیزی از مامان میخوای میگی لفدن (لطفا)خوایش میکتم(خواهش میکنم)اون وقته که من دیگه نمیتونم نه بگم،نمیدونم چه کاری بود ازت خواستم بگی لطفاااااچشمک

راستی وقتی بهت میگم هانا جونم خیلی ماهیییی میگی نه،من ماه نیستم من هانا خوشگله ام،هانانازه

چند وقته پیش رفتیم پارک آقایی که چرخ و فلک میاره داشت چرخ و فلک و میبرد شما پشت سرش گریه میکردی و میگفتی بابایی آقا چرخ و ملکم و برد

هاناخانومگریهآقاههتعجبمن و باباخنثی چرخ و فلکسوال

چندروز پیش همش منتظر بودی تا بابایی برات چرخ و فلک بخرهنیشخندیعنی کلاااااااااا شادی دخترممممممم

وااااااااای همش یادم میره از شعرخوندنات بگمممممم دخترکم ...

چندوقتی میشه که هی باهم شعر میخونیم و شما دیگه تنهایی میتونی شعرات و بخونی اما خجالتی میشی عسلم وقتی میخوای برای بقیه بخونی

اینم از شعرات عزیزم

یه توپ دارم قل قلیه که خیلییییییییییییی ناز تنهایی میخونیش

چندروز پیش عمو محمد گفت هانا شعرت و بخون و شما که نمیخواستی بخونی

عمو محمد گفت هانا یه توپ دااااااارم و شما هم برگشتی گفتی قلقلی نیست نیشخند

شعر توپولویم توپولو که به جای هلو میگی پولو  عزیزممممممم

شعر یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره

شعر اتل متل توتوله...

شعر عروسک قشنگ من آبی پوشیده...

دیگه همینا دیگههههههههههههه

راستی الان که دارم برات مینویسم با فتانه جون رفتی خونه دوستش که یه نی نی همسن خودت داره البته یه آقا پسر کوچولو که اسمشم ایلیاست...

امیدوارم بهت خوش بگذره عزیز دلممممممممم

وقتی داشتم آمادت میکردم  میگفتی مامان تو هم بیااااااا میگفتم نه با فتانه میری  میگفتی من خستم دد نمیرم، عزیز دلمممممممممممممممممممممممممممممممم

تا گفتم قراره بری پارک کلی ذوق کردی من و یادت رفت نگراندل شکسته

من که نبودت و قشنگ حس میکنم.فرشته کوچولوی نازمقلب

الهی مامان فدات شههههههههههههههههههههماچماچ

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان تنها
26 مرداد 92 10:31