هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

عاشقانه هانا مامان بابا آریا...

چهارشنبه سوری...

1392/12/28 5:24
396 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوهای عزیزمممم

شبی که گذشت چهارشنبه سوری بود...

دیگه مثل قدیما نیست، چقدر خوش میگذشت ...

از یک هفته قبل با دوستامون هزار تا نقشه میچیدیم و کلی ذوق داشتیم و جاساز وسایل آتیش بازی داداشم و پیدا میکردیم و باهاش شریک میشدیم...عینک

 

 

 

 

 

روز موعود که میشد دل تو دلمون نبود همه همسایه ها دور هم ، یه آتیش بزرگ ، سیب زمینی تو آتیش میذاشتیم ، آجیل و از روی آتیش پریدن و کلی بازی های 

دیگه...  تا دیروقت کنار آتیش مینشستیم و یه وقتایی آهنگارو با هم زمزمه میکردیم...دنیایی داشتیم برای خودمون...یادش بخیرررر

اما حالا ...

خیلی چیزا فرق کرده... مثل قبل نیست ...البته خیلییی چیزا مثل قبل نیست...

بگذریممم

من برنامه ای نداشتم برای چهارشنبه سوری اما دوست داشتم هانا جونم آتیش ببینه و امشب براش متفاوت از شبای دیگه باشه...

بابایی که اومد گفت آماده بشیم بریم یه دوری بزنیم، بعدشم گفت همسایه ها خواستن که بریم پیششون دم در ساختمون ...

ما هم رفتیم...البته شما و آریاجون زودتر من با بابایی رفتید...من که اومدم پایین سریع گفتی مامانی از من عسک گرفتن...همسایه ها از اونجایی که دوستت دارن 

و شما هم که صورتت مثل ماه میمونه از شما به قول خودت عسک انداخته بودن...

یاد صبح افتادم که میگفتی مامانی مامانی دندونم پاره شده باید برام یه دندون دیگه بخرید...

یه مدت کوتاهی کنار آتیش ایستادیم و هر کاری کردم نرفتی کنار آتیش ازت عکس بگیرم...میترسیدی ...جالبه که هی میگفتی مامان کربیت (کبریت) نیاوردیم...

بعدش بابایی گفت بریم دوری بزنیم و برگردیم... خبری نبود ...گهگاهی یه صدای ترقه و آتیش بازی کوچولو... تو راه برگشت یه کیک کوچولو هم گرفتیم ...

سریع گفتی مامانی بیا ازم عسک بگیر...جالبه پشت میز وایستادی بعد پاهاتو خیلی بامزه روی هم گذاشتی به خیال خودت الان تو عکس می افته به منم نشون میدادی...

قربون دختر شاه پریونم بشم من انقدر ماههه

راستی عروسک مامان یه وقتایی آریا کوچولو که جدیدا خودش و میکشه تا به وسایل برسونه خودش و  ، منم موقع تعویض پوشک باید خشونت به خرج بدم سریع میگی

چرا عزیز دلم و اذیت میکنی؟؟؟ من آجی هاناشمااااا....ای جانم ای جانم آریااااخنثی

مثل وروجکای شیطون به کیک نگاه میکنی و منتظر خوردنی عزیزدلمممم،

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نیلا
18 فروردین 93 0:54
چه کیک خوشمزه اااای دندون هانا جونم چرا پاره شده
مامان هانا و آریا
پاسخ
هانا خانومه دیگههه دندونش پاره میشه توموهاشم پشره میره